نگران حال معظم له هستیم. امیدورایم کسالتی نداشته باشند.
امضاء: جمعی از مقلدان
الاحقر شکایتی ندارم. شیخ مهدی (منظورشان کروبی است/ میرزا) را با آن پای لنگ آنجور زدند، ما را هم اینجور. نشد آن وسط بغتتاً گرفتارشان کنیم، بماند تا یک وسط دیگر، به امید خدا. مصطفی پسر محبوبه خانم را که بلند صلوات فرستاد، پُر پشت باتوم پیچش کردند، بردند محبس. الاحقر هم بی نصیب نماند در همان حاشیه میدان آزادی، چرایش را نفهمیدیم. باز ما رسیدیم به میدان، شیخ مهدی که درم و درون شد همان بالا.
پشت سر الاحقر را دو– سه تا کوک (منظورشان بخیه است/ میرزا) زدند. همسر محترمه شوربا درست کرده، بهتریم انشاالله.
(معظم له را بردیم مریضخانه پشت سرشان 6 بخیه خورد، ما خدمتشان گفتیم 3 تا خورده است که ناراحتی نکنند. خانم پرستار محترم که بر و رویی هم داشتند در حین بخیه زدن گفتند" خدا مرگشان بدهد که با جوان مردم اینجور می کنند". معظم له خیلی خوششان آمد که بهشان گفته اند جوان. هی می پرسند که حالا دوباره کی باید برویم؟! التماس دعا برای معظم له.// میرزا)